اخرین ساعات ۲۸ اسفند۹۷

عاقا من فکر میکردم امروز روزِ پدرِ 
گفتم که واسه بابابزرگ و بابا پیراهن خریدم
واسه بابارو که پیش پیش دادم اندازش نبود عوض کردم
واسه باباجیو امروز بهش دادم گشاد بود :/ اونو امروز عوض کردم البته اگه خرید نداشتم عوض نمیکردم
شمع و خرتو پرت خریدم و خامه و.
کاغذ کادو یادم رفت بخرم چن روز پیش چندتا کادو خریدم از طرف مامان واسه .و‌.و.و. باید فردا با بابابزرگ برم کاغذ کادوهم بخرم دیگه نمیدونم چیا بخرم!
دوم یه پسر بچه رو دیدم اول بغل باباش بود براش چشمک زدم خندید دوتا چال داشت بعد باباش برگشت اون بچه دیگه صورتش سمت من نبود اینقد خودشو ت داد تا باباهه جابه جاش کنه دوباره منو دید غش کرد از خندهقربون چالاش برممم من :)
رفت بغل مامانش تا باباش خریدارو جابه جا کنه لپشو کشیدم مامانش گفت تا بیاد بغل من هی سرشو برمیگردوتد شمارو پیدا کنه پسرک نااااز
از دختربچه زیاد خوشم نمیاد مگه اینکه سفید باشه چشم درشت مثلا توت فرنگی سولین اینا نازِ قربونش
یا فندق بن اینا خیلی نازِ نه مثل تانیا و توت فرنگی
تانیای پسرعمه هم خوشگله انصافا
ولی عاشق پسربچه هامفندقا مثلِ سپهر و کامیار و قندِ عسل دوستم که قراره بیاد
خلاصه اینکه بگم کیک پختم و سفره هفت سین چیدم 
راستی قرارِ فردا کیکو خامه کشی کنم و تولدم واسه خودم بگیرم وقتی همه خونه مان 
انصافِ یه تولد نداشته باشم؟
به اونم میگفتن تولد اخه؟
امشب به من سبزی پلو و مخلفاتش نرسید اگه شما خوردین نوش جونتون :(
+میدونی چقد دوست دارم؟ هی تند تند دلم برات تنگ میشه ؟ اوهوم باتوام دیگه خودِ تو :) 
+مرسی که هسی❤امیدوارم خیلی خیلی موفق و خوشبخت بشی
+سولین امیدوارم موفق ترین بشی ❤
+آلایی من تورا عاشق
+حدیثا غیب نشو:(
+و. خداحفظتون کنه❤با این چند نفر بیشتر صحبت میکنم خب:)
+دوست دارم تند تند پست بزارم:)
+یاد کنیم از پدری که هر سال موقع خرید لباس عید ، به زن و بچه‌ش پول می‌داد و می‌گفت: هر چی خواستید بخرید ، من بعداً می‌خرم ولی اون بعداً هیچ‌ وقت نمی‌رسید 
+من امسال خریدای بابارو خودم انجام دادم هرسری یچیز خریدم از کتابخونه میومدم اندازش اگه تبود فرداییش کتابخونه موقع برگشت تعویض میکردم خداشاهده سه بار یه کفشو بردم اوردم! تقصیر خودمِ بدعادتش دادم 
+بااینکه اصلا ارتباط آنچنان پدر فرزندی نداریم ، اما حتی موقع غذا خوردن مرغ یا ماهی باشه من باید باشم براش درست کنم یا ریش ریش کنم مرغو واسش! وقتایی که قرمه داریم میدونم بابا لوبیا قرمزو دوست داره از ته براش خورشت بکشم، از قیمه چون بدش میاد یطوری واسش خورشت بریزم ک لپه توش نباشه ، اگه لوبیا پلو داریم لوبیاشو واسش جدا کنم، بااین که خیلی اذیتم میکنی و سر به سرم میزاری دوستت دارم بابا سیبیلو :) این مامان من نمیزاره بابا سیبیلاشو بزنه ، البته بابا ریش میزاشت من خوشم نمیومد دیگه بخاطر من از شرش راحت شدم:/
 دماغشو ک عمل کرد دیگه مجبور بود بزنه همروو اینقد جذاب شد میخواستم واسش زن بگیرم ، اما خب چه کنم نشد
+خلاصه اینکه میتونم بگم سرسفره عقد مامانم میگه باباتو خوب نگاه نمیکردم ریشو بود فک میکردم ازعوووون مذهبیاس ینی قبلشم ندیده بودِ خوب میگفت روز عروسی دیدم ریش نداره گفتم آخیش پس ازعووون مذهبیا نیس!
+اما رو دست خوردبابا ک ازعووون و ازعینن مذهبیا نبود فقط ریش داشت دیگه
+پس به هر ریشویی مذهبی نمیگویند:/

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تست Milton واردات و خرید و فروش استیل Natalia گردش و مسافرت فرش و موکت تشریفاتی روزنوشته های علیرضا داداشی طراحی سایت وردپرسی ارزان | طراحی سایت فروشگاهی ارزان لاستیک سواری